ایرج آقاملایی، کارشناس ارشد تاریخ و پژوهشگر، معلمیاست که تاکنون هفت کتاب پژوهشی تاریخی تألیف و چندین پژوهش و تعدادی مقاله نیز ارائه کرده و در سال 1395 هم عنوان پژوهشگر برتر اداره کل آموزش وپرورش استان خراسان رضوی را به خود اختصاص داده است.
همچنین کتابش با عنوان «نقش وقف در ماندگاری آثار تاریخی و هویت ملی» سال ۱۳۹۴ به عنوان کتاب برتر سال استان در شاخه علوم اجتماعی از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد خراسان رضوی برگزیده شده است. در کنار تألیف و پژوهش درباره موضوعات تاریخی، دو اثر درباره «تاریخچه آموزش وپرورش نوین مشهد» و «تاریخ تربیت معلم در استان خراسان رضوی» از کارهای شاخص اوست. این موضوعات زمینه گفتو گو را با او فراهم کرد تا این پژوهشگر از شیوه کار و تجربیاتش در تاریخ پژوهی و جمع آوری اطلاعات آموزش وپرورش در ارض اقدس بگوید.
آقاملایی، در ابتدای کلام، دریچه ای از سیر پژوهش های فرهنگی و تاریخ محور در فرهنگ خراسان را فرا روی ما قرار می دهد تا سپس نقبی بزند به امکانات پژوهشی در نیمه اول و دوم قرن گذشته. او درباره دوران پیش از انقلاب می گوید: آن زمان پژوهشگرانی در خراسان داشتیم که بر روی تاریخچه پزشکی، تئاتر، کتابخانه شریعتی و امثال این کار کرده بودند.
همچنین برخی از مدارس سالنامه داشته اند که اکنون یک منبع اطلاعات تاریخی معتبر است و به پژوهش های ما کمک زیادی می کند اما این فعالیت ها پس از انقلاب ادامه نیافت
مجله« نامه فرهنگ» یا « نامه آموزش وپرورش» در مشهد به چاپ می رسید، که جنبه تاریخی ، فرهنگی پررنگی داشته و خدمتگزاران فرهنگ خراسان را به خوبی معرفی می کرده است. مجله وزینی که بزرگانی همانند دکتر علی اکبر فیاض، غلامحسین یوسفی، غلامرضا ریاضی در آن نقش داشته اند.
البته در گذشته معلمان شاخص در جراید و مراکز فرهنگی نیز نقش عمده داشته و کارهای پژوهشی انجام می داده اند. این پژوهشگر ادامه می دهد: همچنین برخی از مدارس سالنامه داشته اند که اکنون یک منبع اطلاعات تاریخی معتبر است و به پژوهش های ما کمک زیادی می کند اما این فعالیت ها پس از انقلاب ادامه نیافت زیرا کشور بلافاصله پس از انقلاب اسلامی درگیر جنگ شد و توجهها از پژوهش های فرهنگی تاریخی گرفته شد و به سمت جنگ سوق پیدا کرد. در واقع شرایط کشور ایجاب کرد تا بودجه بیشتر برای دوران دفاع مقدس هزینه صرف شود و برای کارهای پژوهشی زمان و هزینه ای وجود نداشت.
با گذر از جنگ و بازگشت کشور به شرایط عادی تعداد افرادی که به پژوهش رو می آورند، بیشتر می شود. در دهه 70 مراکز پژوهشی ایجاد می شود و افراد نیز به انجام کارهای تحقیقی رغبت نشان می دهند. در سال 77 همایشی از سوی آموزش وپرورش در بشرویه برگزار و در قطعنامه پایانی آن بر انجام کارهای پژوهشی تأکید می شود.
این قطعنامه در واقع شروعی است برای انجام نخستین جست وجوی آقاملایی در میان انبوه خاطرات و بایگانی راکد آموزش وپرورش مشهد که اسباب تدوین تاریخچه این اداره را فراهم می کند. آقاملایی این کار پژوهشی را یکی از نخستین کتاب های تاریخ محلی در استان می داند و توضیح می دهد: این پروژه را همراه با آقای دکتر یوسفمتولی حقیقی انجام دادیم که به صورت دو کتاب جداگانه تهیه شد. تاریخچه آموزش وپرورش استان را ایشان منتشر کردند و تاریخچه آموزش وپرورش مشهد را من به چاپ رساندم.
از نگاه آقاملایی پژوهش های تاریخی در سال های منتهی به انقلاب و پس از آن نتوانست از کوران حوادث جان سالم به در ببرد: بسیاری از اسناد و مدارک در تب و تاب اعتراضات از بین رفت. در بسیاری از اداره ها و مراکز مرتبط با نظام شاهنشاهی اسناد نابود شد و به نقل افراد مطلع در استانداری و اداره کل آموزش وپرورش همه سندها در محوطه این سازمان ها روی هم ریخته و سوخته شد.
دیگر مناطق آموزش و پرورش نیز از این مسئله مستثنا نبود.حتی در بایگانی مدارس مشاهده شد که روی پرونده دانش آموزان هم نشانه های حکومت قبل سیاه شده بود. مدارس قدیمی مشهد نیز همه به مرور تخریب شدند و اثری از آن ها به جا نماند.
او هم افسوس می خورد که چرا چند مدرسه قدیمی از جمله دبیرستان شاهرضا را که یک اثر معماری و هنری بود، نگهداری نکردیم
خاطرم هست در گفت وگویی که با آقای مقدم زاده معاون مالی وقت اداره کل آموزش وپرورش داشتم، او هم افسوس می خورد که چرا چند مدرسه قدیمی از جمله دبیرستان شاهرضا را که یک اثر معماری و هنری بود، نگهداری نکردیم.
در میان این کاستی ها، آقاملایی به سراغ اسناد موجود و مرتبط با آموزش وپرورش می رود و در کنار بهره برداری از آن ها، در مصاحبه با افراد پیشکسوت و جمع آوری عکس های مرتبط و مراجعه به بایگانی ها، اطلاعاتش را کامل می کند. این پژوهشگر ادامه می دهد: من و جناب دکتر متولی بخشی از مدارک را از مرکز اسناد کتابخانه ملی تهیه کردیم و بخشی را نیز از بایگانی اداره کل آموزش وپرورش که هیچ نظم و انضباطی نداشت، برداشت کردیم.
زیرزمینی بود که پرونده ها روی هم ریخته شده بود و باید میان آن ها می گشتیم تا آنچه را که می خواستیم بیابیم. با مجوزی که گرفته بودیم، سراغ پرونده های پرسنلی نیز رفتیم که بسیار غنی بود. در کنارش، روزهای زیادی از این ایام نیز برای کسب اطلاعات بیشتر و پژوهشم به تورق روزنامه هاگذشت.
آقاملایی، برای تدوین تاریخ شفاهی آموزش وپرورش مشهد به سراغ بازنشسته ها نیز رفته است که اکنون بسیاری از دنیا رفته اند. از میان افرادی که توانسته اند بخشی از تاریخ آموزش این شهر را بازگو کنند و در آخر کتابش نام بعضی را آورده است، برای ما چند مثال می زند: مرحوم بازرگان، که از سال 33 تا 70 در آموزش وپرورش خدمت کرده از دانش آموزان دبیرستان شاهرضا بوده است، در سال 79 همراه ایشان به محل قدیم دبیرستان دانش، اولین دبیرستان پسرانه رفتیم و عکس گرفتیم.
مرحوم مهدی مستوفی در سال 1312 خورشیدی دانش آموز بوده است و اولین مدیرکل ها را به خاطر می آورد. او در سال 1316 استخدام این اداره شد و در سال های پیش از انقلاب سمت های مختلفی از جمله معاونت دبیرستان شاهرضا، مسئول آموزش ابتدایی اداره کل، رئیس فرهنگ حومه و... را داشت.
البته در این میان حسرت هایی نیز وجود دارد: افراد بسیاری هم بودند که باید به سراغشان می رفتیم ولی نتوانستیم. حسرت مصاحبه با آقای شهرستانی، که دوازده سال مدیر دانشسرای کشاورزی مشهد و چند سال مدیر کل آموزش وپرورش بود، بر دلم ماند. دختر فروغ السلطنه آذرخشی بنیان گذار نخستین مدارس دخترانه، بیمار بود و از دنیا رفت و متأسفانه با همه پیگیری ها موفق به مصاحبه نشدیم.
طبق تحقیقات این محقق، مهم ترین تلاش قبل از انقلاب مشروطه در شهر مشهد برای تأسیس مدارس از سوی انجمن سعادت بود که گروهی متشکل از بزرگان، اعیان و تجار شهر مشهد موفق به تأسیس چند مدرسه در شهر می شوند.
آقاملایی، به نخستین مدارس نوین مشهد نیز بر اساس مدارکی که یافته است، اشاره می کند: البته در مورد ساخت نخستین مدرسه نوین مشهد اتفاق نظری وجود ندارد ولی حسن ذوقی یکی از مدیران کل آموزش وپرورش خراسان و محمد طاهر بهادری از فرهنگیان با سابقه «دبستانسادات رضوی» را نخستین مدرسه مشهد دانسته اند که به نظر بیشتر مکتب خانه بوده است.
میرزا حسن تبریزی از تبریز به دلیل ساخت مدرسه جدید، به مشهد تبعید شده بود. در اینجا هم دست از ایده هایش برنداشت و دوباره شروع به ساخت مدرسه «نوین» در این شهر کرد این یکی از اولین گام ها در راستای تأسیس مدارس جدید در شهر مشهد بود.
این پژوهشگر از افراد دیگر نیز نام می برد: محمدعلی مدیر نیز پس از حسن تبریزی کسی بود که در سال 1312 در صحن عتیق رضوی و در سال 1315 در محله گندم آباد مدرسه جدید راه انداخته است. سپس مدرسه «همت» را در منزل میرزا جعفر پشت مسجد گوهرشاد و مدرسه شش کلاسه «مظفری» را در محله ارگ دایر کرده است.
سوابق محمدعلی مدیر نشان می دهد که این فرد در مشهد صاحب روزنامه نیز بوده است. وقتی علی اصغر حکمت وزیر معارف وقت به مشهد می آید آقای محمدعلی صائبی دبیر ادبیات او را به وزیر معرفی می کند و می گوید، ایشان اولین مدرسه را در مشهد تأسیس کرده است که به پاس خدمات او یک دبستان را به یاد او نام گذاری می کنند.
او ادامه می دهد: محمدحسن خان صبا، معروف به ملک الحکما،از دیگر کسانی است که برای برپایی مدارس جدید مشهد تلاش کرده است. محمد حسن خان مدارس «مظفریه» و «همت» و «ادب» را قبل از انقلاب مشروطه راه اندازی کرده است. حاج اسدالله فتح الله یوف خامنه چهارمین فردی است که از بنیان گذاران مدارس جدید در مشهد بوده است.
این پژوهشگر موقعیت مکانی مدارس نوین در مشهد را نیز توصیف می کند: آن زمان بالاخیابان و پایین خیابان تنها خیابان های مشهد بود. مدارس بیشتر در بالاخیابان و به صورت خانه های شخصی و استیجاری متعلق به اعیان و اشراف بوده است. در پایین خیابان و نوغان مدرسه نبوده است. برای نمونه عبداللهیان از تجار مشهدی است که یک کاروان سرا در میدان عدالت داشته و همان جا هم یک مدرسه ساخته است. این مدرسه اکنون در درون آموزش وپرورش ناحیه 5 قرار دارد او می خواست با تاسیس مدرسه بافت فرهنگی آن منطقه را تغییر دهد.
او درباره دیگر مدارس قدیم مشهد می گوید: در محله گندم آباد که اکنون بخشی از صحن پیامبر اعظم(ص) است، نیز یک مدرسه قرار داشته است. در بازار سرشور و بازار فرش هم مدرسه بوده است، چون بیشتر تجار و بازرگانان اداره کننده و تأمین کننده مالی بوده اند. از جمله حاج اسدالله خامنه در بالاخیابان اتاقی را برای قرائت خانه در اختیار محصلان قرار می دهد که روزنامه خورشید اجاره آن را ماهی پانزده تومان می داند. بیشتر این مدارس شهریه های کمی از دانش آموزان هم می گرفته اند که گاهی از سوی خیران پرداخت می شده است.
این تاریخ پژوه یک کار تحقیقی برای شورای شهر مشهد انجام داده و در سال89 اسناد شهر مشهد را شناسایی کرده است. او به این منظور به سراغ سازمان اسناد ملی، کتابخانه دانشگاه تهران و کتابخانه مجلس شورای اسلامی رفته و به کاخ گلستان هم قدم گذاشته است.
آقاملایی میگوید: از ابتدای بنای ساختمان شهرداری تا سال 89 این بایگانی راکد و دست نخورده بود. آن زمان به ما گفتند که این اسناد را در اختیار شما میگذاریم تا هر چه راجع به مشهد است استخراج کنید. من اطلاعاتی را که جمعآوری کردم تحویل مرکز پژوهشهای شورای شهر قرار دادم و کار تمام شد.
البته گویا این دادهها خام ماند و هیچ استفاده خاصی از آن نشد. او میگوید: در آن اسناد که اداری، سیاسی و آموزشی بود اطلاعات زیادی راجع به تاریخ شهر مشهد وجود داشت. الان نمیدانم که آن بایگانی چه وضعی دارد. کسی به سراغ آن رفت تا از آن وضع نجات پیدا کند یا سازمان اسناد ملی آنجا را دید یا خیر. متاسفانه این اتفاقات میافتد و بخشی از تاریخ یک دوره فراموش میشود.
البته او یک طرح دیگر از سوی شورای شهر، تحت عنوان « شناسایی مشاهیر شهر مشهد» نیز انجام داده که با تغییر شورای شهر کارادامه نیافت.
تاریخ پژوهی همیشه با مشکلات و سختی هایی همراه است. یکی از آن ها، گم شدن اسناد قدیمی است که آقا ملایی در توضیح آن میگوید: انجمن سعادت مشهد در اواخر قاجار یک کتابچه دست نویس داشت که در کتابخانه دانشگاه تهران موجود بود. در آن کتابچه دخل وخرج این انجمن آمده بود و اطلاعات خوبی درباره بخشی از تاریخ مشهد داشت.
بار اول که به کتابخانه مراجعه کردیم گفتند در حال فهرست نویسی هستیم. بار دوم که خواستیم آن را ببینیم و اطلاعاتش را استخراج کنیم، دیگر نبود و گم شده بود. یک ایراد کار در پژوهش های تاریخی همین است. به بایگانی ها که پس از چند سال مراجعه می کنید بسیاری از آن اسناد دیگر نیستند.
البته این پژوهشگر با موارد بیشتری روبه رو شده است: سالنامه دبیرستان فروغ، سالنامه دبستان فرهنگ، سالنامه هنرستان صنعتی را در کتابخانه شریعتی برای پژوهش آموزش وپرورش استفاده و مطالبی از آن ها برداشت کردم اما چند سال بعد که دوباره سراغشان رفتم، اثری از آن ها در این کتابخانه و کتابخانه مرکزی جدید نبود.
دبیرستان فردوسی، دبیرستان شاهرضا، دبیرستان فروغ، هنرستان صنعتی(هنرستان شهید بهشتی)، هنرستان سیدجمال و سایر مدارس قدیمی از مراکز مهم این شهر در گسترش فرهنگ بوده اند. دبیرستان فردوسی، در دل خیابان دانش مسیر تشریفات مشهد بوده و هر شخصیت مهمی که به مشهد قدم می گذاشته، از آن بازدید و دفتر یادبود آن را امضا می کرده است.
در کل کشور دبیرستان ها را بسیار بزرگ و با امکانات می ساختند و آدم های بزرگی هم آن ها را مدیریت می کرد ند
این دبیرستان در سال 67 دچار آتش سوزی شد و تمامی اسناد از جمله دفتر یادبود تاریخی آن سوخت. دبیرستان شاهرضا نیز آن قدر بزرگ بوده که اداره کل آموزش وپرورش کنونی از دل آن بیرون آمده است. آقاملایی، با توجه به نکاتی که درباره این مدارس وجود دارد، تعریف می کند: در کل کشور دبیرستان ها را بسیار بزرگ و با امکانات می ساختند و آدم های بزرگی هم آن ها را مدیریت می کرد ند. دکتر اکبر شهابی مدیر دبیرستان شاهرضا، استاد شاخص دانشگاه و از چهره های ماندگار بوده است.
محمد زوار، انسان بزرگی بوده که همین دبیرستان را مدیریت کرده است. مرحوم تبریزی و مرحوم احمد سروقدی در هنرستان ها، مرحوم فروغ السلطنه، مرحوم شیخ الاسلامی در دانشسرا هرکدام در زمان خود مدیران اثرگذاری در نظام آموزشی بوده اند. شایسته است که آموزش وپرورش یاد و نام آن ها را دست کم با نام گذاری بر روی یک مدرسه پاس بدارد.
آقاملایی کار ثبت تاریخ تربیت معلم خراسان رضوی را در مهر ماه97 شروع کرده است. او طی سه ماه به صورت فشرده نسخه اولیهای تهیه کرد که در دی ماه همان سال با حضور مسئولین در دانشگاه فرهنگیان رونمایی شد. این محقق گاهی تا سه نصفه شب کار کرده است تا کتاب آماده شود.
این طرح آغازی شد برای انجام یک طرح پژوهشی کشوری برای گردآوری تاریخ تربیت معلم در استانهای مختلف پیش شماره نخستین این کتابها در مراسم یکصدمین سال تربیت معلم در تهران با حضور رییسجمهور رونمایی شد. البته دوسال طول کشید که کتاب تکمیل شود و این تغییرات در محتوا تا سال 1400 نیز ادامه یافت. در سال گذشته، مجموعه 31 جلدی تاریخچه تربیت معلم استانها چاپ و با حضور وزیر و دیگر شخصیتها در دانشگاه فرهنگیان مرکزی رونمایی شد.
او از تلاشهایی که برای ماندگاری تاریخ تربیت معلم استان انجام داده است، میگوید: ما در این کار از افراد زیادی مصاحبه گرفتم و پروندههای زیادی بررسی شد. پرونده روسای دانشسراهای قبل از انقلاب مشهد را جستجو کرده و مطالبی استخراج و در پژوهش استفاده شد. از مدرسه شیخ الاسلامی در ششصد دستگاه تا بایگانیهای ناحیه دو و سه و چهار را جستجو کردم.
اسامی مسئولان و تعدادی از مدرسان دانشسرای مقدماتی دختران (که سابق در پنجراه سناباد بوده و فعالیتش تا انقلاب ادامه پیدا کرد) از ابتدا تا انتها در کتاب هست. این محقق ادامه میدهد: پوراندخت شکوه صارمی سال 48 رئیس دانشسرای مقدماتی دختران و سال 56 بازنشسته شد.
از او به عنوان یک مدیر بسیار توانمند یاد شده که فهرستی از فعالیتهایش را نوشتهام. مرحوم شیخ الاسلامی به مدت طولانی در دانشسرای مقدماتی پسران یا مرحوم حسیننیا در دانشسرای راهنمایی تحصیلی بسیار منظم بوده است. همچنین از تلاش ها و فعالیت های مدیران و مدرسان تربیت معلم بعد از انقلاب تا آنجایی که اسناد یاری کرد تصویری ارایه شده است.